شکنجه:((
شکنجه فقط این نیست که یکی رو کتک بزنند و اذیتش کنند. شکنجه واسه من اینه که ساعت دو نیم نیمه شب یخ صدای خر وپف از تو اتاق خواب بشنوم و یکی دقیقا زیر گوش خودم دو حالیکه پسرکم با چشمانی شاد و شنگول بازیش گرفته و سرم رو از فرط خواب نمی تونم نگه دارم و در حسرت اینم یکی بهم بگه یه ربع این بچه رو بده به من یه کم بخواب
سلام .قشنگ میفهمم چی میگی، البته همسر من با بیدار شدن نی نی بلند میشه از خواب ولی مگه میشه به اون بگم بیدار بمونه و خودم بخوابم[سوال]
azizam migzare...tahamol kon madar yani in....
میفهمم عزیزم..چون خودم این تجربه رو داشتم و باز باید این پروسه برام تکرار بشه..[قلب]
[گل]
سلام به يه مامان خوب و به روز و به نظر من شجاع.من تازه اينجارو پيدا كردم و البته در آستانه مامان شدگي هستم واسه همينم دنبال مامانايي هستم كه بتونم از تجربياتشون استفاده كنم.من آرشيوتو از زمان بارداري تا حالا خوندم و يادداشت كردم.ولي خاطرات بارداري 1 و2 رمزي بود.ميشه رمزشو بدونم.راستي اونقد وقت و حوصله داري كه به سوالاتم جواب بدي؟ ايميلمو برات ميذارم تا رمزو بهم بدي.مرسي و تبريك
سلام درک می کنم ما هم بیشتر مواقع بیدار هستیم [گل]
جانا سخن از زیات ما می گویییی!!! آی گفتی.. [عجله]
من برای این پست یک کامنت گذاشته بودم پس کووووو؟[ناراحت] فکر کنم پرشین قورتش داده..
لبخند عزیز چندوقتی بود فرصت وبلاگ گردی نداشتم امروز اومدم و وبلاگ قشنگتو دیدم خدا نیکان رو برات نگهداره همه میگن که بیخوابیهای اوایل مادرشدن خیلی سخته امیدوارم نی نی کمتر شبها بیخوابت کنه و آقای همسر هم خدمات شبانش 1کوجولو بیشتر بشه[چشمک] شاد باشی [قلب]
یه دوری زدم تا به اینجا رسیدم یه احساس مشابه منو در برگرفتم اگر چه دیر شده ولی دوست داشتم تا بهت بگم که خیلی درکت کردم[ماچ]